* از جانب و همه ی ملت ایران به همه مسلمانان اطمینان بدهید که جمهوری اسلامی ایران پشتیبان شما و حامی مبارزات و برنامه های اسلامی شماست و در هر سنگری علیه متجاوزان در کنار شما ایستاده است ... ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ی ستمگران را در کشورهای اسلامی می شکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدی (ص) است ، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه می دهیم و به یاری خداراه را برای ظهور منجی مصلح کل و امامت مطلق حق ،امام زمان – ارواحنا فداه – هموار می کنیم . (صحیفه نور ، ج 20، ص132)
* من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمین در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد ... ما اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام وهم چنین به اصول و روش های مبارزه علیه نظام های کفر و شرک آشنا می سازد . (صحیفه نور ، ج 20، ص238)
* من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمین در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد ... ما اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام وهم چنین به اصول و روش های مبارزه علیه نظام های کفر و شرک آشنا می سازد . (صحیفه نور ، ج 20، ص238)
* مسئولین ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست . انقلاب مردم ایران نقطه ی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت – ارواحنا فداه – است ... مسایل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین رااز وظیفه ای که بر عهده دارند ، منصرف کند ، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد . باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره ی هر چه بهتر مردم بنماید ، ولی این بدین معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند . (صحیفه نور ، ج 1، ص108)
|
ایوب عصاره غم و درد بود سر، فک، چشم، صورت، گردن، قلب، ریه، کمر، دست، کتف، در تمام پیکرش ترکشی وجود داشت بعد از اینکه انگشتان دستش قطع شد، عضلات پشتش را به دستش پیوند زدند او حتی در زمان طاغوت جراحتی در بدنش داشت ساواک او را از بام مسجد جامع تبریز به پائین انداخت، به طوریکه تا مدتها دچار ناراحتی پا بود، اما باز هم صبورانه با ذکر یا ابوالفضل (ع) و یا فاطمه الزهرا (س) سعی می کرد درد را تحمل کند.گاهی اوقات نیز مطلب مینوشت و آنها را برای روزنامههای کیهان، رسالت، جمهوری اسلامی، و .... میفرستاد یادم هست در روستاهای قرهچمن و بوستان مدرسه ساخت. حتی در روستایی یک مدرسه دخترانه به نام فجر تأسیس کرد تا دختران نیز بتوانند ادامه تحصیل دهند. ایوب با 70% جانبازی هیچگاه از پای ننشست و تا پایان عمر به مردم ایران اسلامی خدمت نمود. منبع:مطالب ارسالی از طرف خانواده شهید راوی: همسر شهید |
ایمان
|
بچه ها قصد داشتند با آرپیجی مانع از عبور تانکهای دشمن شوند دقیقاً در منطقه دهلاویه قرار داشتیم من بلندی را به عنوان رهبر گروه انتخاب کردم ما چهار روز در محاصره دشمن ماندیم در طول این چهار روز تنها کسی که از خط پیاده دشمن میتوانست با دل و جرات عبور کند و کوله پشتیاش را با مهمات به نیروها برساند بلندی بود من یک روز از او پرسیدم:«شما چطور از اینجا عبور می کنید به طوری که نیروهای دشمن شما را نمیبینند و متوجه شما نمی شوند؟او در پاسخ گفت:«شما میدانید که در جنگ های بزرگ صدر اسلام، حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) چه میخواندند و از دید دشمن در امان میماندند» ایوب ایمانی قوی و عزمی راسخ داشت. منبع:مطالب ارسالی از طرف خانواده شهید راوی:سهراب ایلگلی |
|
سالها صبر درد با جانش آمیخته بود فریاد زد شهلا تبر را بیاور باید پایم را قطع کنم اشک در چشمانم چرخید، نگاهش کردم آن روز گذشت اما مدتی بعد از شدت درد به طرف آشپزخانه رفت چاقو را برداشت اشک پهنای صورتم را پوشاند التماس کردم اما پایش را روی میز گذاشت و چاقو را به پایش کشید، بچهها را صدا زدم، تا استخوان پایش معلوم بود، آن را با چادر بستیم و با هزاران زحمت او را به بیمارستان رساندیم صبح روز بعد به ملاقاتش رفتم ،پرسید:«چرا پای من زخمی است» حتی به یاد نداشت که روز قبل از شدت درد چه کار کرده یکبار دیگر نیز چاقو را در سینهاش فرو کرد تا ترکش را از سینه بیرون بیاورد تمام لباسهایش خونی بود دوباره اورا به بیمارستان بردم ترس سراسر وجودم را فرا گرفت دوست نداشتم دیگر برایش اتفاقی بیافتد .خدایا کی این درد جانکاه به پایان میرسد؟ منبع:مطالب ارسالی از طرف خانواده شهید راوی:همسر شهید |
شهادت
|
جراحتهای جنگ توان ایوب را کاسته بود حدود هفتاد عمل جراحی بر بدن او انجام شد اما باز هم ترکشها و جراحات باقی ماند اوائل پائیز سال 1380 درد پایش افزایش یافت گفت: دیگر تحمل ندارم با محمدحسین به تبریز میروم تا دکتر پایم را قطع کند» خواهش کردم بماند مدرسه محمدحسین را بهانه کردم اما فایدهای نداشت بالآخره با محمدحسین به راه افتاد در میان راه آتش سیگار ایوب بر روی صندلی افتاد بوی سوختگی در ماشین پیچید، اما ایوب بدون لحظهای تأمل راهش را ادامه داد یکباره ماشین برگشت. برای چند لحظه همانگونه حرکت کرد، با توقف کامل ماشین محمدحسین به زحمت پیاده شد پیکر پدر در کنار جاده بود او به علت ضربه مغزی در ساعت 10 روز چهارم مهرماه سال 1380 به آسمان بال گشود دلم گواهی میداد که این آخرین سفر ایوب است محمدحسین همانجا کنار پدر بر زمین نشست. |
فرازی از نامههای شهید
|
همسر عزیزم خواهی نخواهی هه با هم چه زود و چه دیر خدا را ملاقات خواهیم کرد اگر عیار منش زیستیم که سربلندیم تا ابدیت و گرنه چرخ ایام میگردد خواه بر وفق مرادمان باشد یا نه ولی میتوانیم خود را لااقل با آن هماهنگ کنیم گفتم از آن جلو بزنیم که ما را در جرگه صالحان عابد خداجوئی نیست حداقل عقب نمانیم که سرافکندگی است..... |
وصیتنامه
|
آقایان حوزوی و آقایان سیاستمداران حرف امام (ره) آویزه گوشتان باشد که فرمود:« وحدت کلمه شما را به پیروزی رساند» خدا را قسم میدهم که لحظهای از اسلامی هاکه جهت پایداری آن شیرمردان و شیرزنان در خون غلطیدهاند غفلت ننمایند. از دخترم حجاب و از فرزندانم تلاش در کسب بالاترین مدارج علمی برای خدمت به مردم که مایه مباهات اسلام در قرن بیستم گردیدند درخواست میکنم. |